در سال 1958، نویسندهی رمانهای «دکتر ژیواگو» و «کودکی لیووِرس» برنده جایزه نوبل شد، اما شوروی اطمینان حاصل کرد که او هرگز آن را دریافت نکند.
شکل برخورد پاسترناک با انقلاب بلشویکی
پاسترناک قبل از انقلاب بلشویکی 1917 در روسیه در خانوادهای هنرمند و موسیقیدان به دنیا آمد و برخلاف بسیاری از اعضای خانواده و دوستانش، وقتی کمونیستها پیروز شدند، فرار نکرد. او ماند و نوشت، شعر و رمان سرود و آثار زیادی را به روسی ترجمه کرد تا از زندگی خود حمایت کند. پیشینه هنری، بورژوایی و اعتقادات او به سرعت، پاسترناک را در تضاد با شوروی قرار داد و او دههها را در تیررس آنها گذراند. در سال 1934، خود ژوزف استالین با پاسترناک تماس گرفت تا او را به خاطر تلاش برای آزاد کردن یکی از دوستان شاعرش سرزنش کند و دوست و معشوقه پاسترناک، اولگا ایوینسکایا به عنوان مجازاتی برای پاسترناک به مدت سه سال به گولاگ فرستاده شد.
دکتر ژیواگو چگونه نوشته شد؟
در خلال همه اینها، طی دههها، پاسترناک روی کار بزرگ خود کار کرده بود، داستانی درباره مردی به نام یوری ژیواگو و دو زنی که در دوران انقلاب بلشویکی دوست داشت. او آن را برای انتشار در اتحاد جماهیر شوروی در سال 1955 ارسال کرد، اما به دلیل پیامهای ضد شوروی آن رد شد، و وزیر امور خارجه کشور نوشت که این «افترای مخربی به اتحاد جماهیر شوروی» است. با این حال، نسخهای از نسخه خطی به دست یک ناشر کتاب ایتالیایی افتاد. ایوینسکایا، پاسترناک را متقاعد کرد که از فرصت استفاده کند و پاسترناک با ترجمه و انتشار کتاب در سال 1957 موافقت کرد.
بازخورد شوروی به چاپ دکتر ژیواگو در غرب و نقش سازمان سیا
شوروی علیه این کتاب خشمگین شد، اما این خشمگین شدن محبوبیت کتاب را افزایش داد و به زودی «دکتر ژیواگو» به چندین زبان در سراسر جهان منتشر شد. رقیب اصلی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده، فرصتی برای استفاده از این کتاب و تلاش برای سرکوب آن به عنوان یک سلاح فرهنگی علیه شوروی دید. اسناد از طبقه بندی خارج شده نشان میدهد که چگونه سیا صدها نسخه از این رمان را خریداری و در سفارتخانه های خود در سراسر جهان توزیع کرد تا در بین شهروندان تأثیرپذیر منتشر شود، و حتی هزینه چاپ عجولانه کتاب را به زبان اصلی آن پرداخت تا با احتیاط به شورویهایی که از نمایشگاه جهانی 1958 آن بازدید میکردند، تحویل دهد.
جایزه نوبل به پاسترناک به دلایل سیاسی بود یا به دلایل ادبی؟
پاسترناک قبلاً بارها نامزد جایزه نوبل شده بود، و به نظر میرسد که هیاهوی جهانی پیرامون کتاب جدید او در سال 1958 او را به بالای فهرست سوق داد (برخی از محققان ادعا کردهاند که سیا کمیته جایزه نوبل را دستکاری کرده است تا آن را به پاسترناک اعطا کند، اما اسناد از طبقه بندی خارج شده هیچ مدرکی از این ادعا را نشان نمیدهد). جایزه او در 23 اکتبر 1958 اعلام شد و کمیته به «دستاورد مهم او هم در شعر غنایی معاصر و هم در زمینه سنت بزرگ حماسی روسیه» اشاره کرد.
واکنش نظام شوروی به جایزه نوبل اعطایی به پاسترناک
در خاطرات پسر نویسنده جزئیات واکنش او چنین شرح داده شده است: «ممنون، خوشحال، مغرور، گیج». پاسترناک تلگرامی فرستاد و دولت از آن آگاه شد. واکنش نظام شوروی سریع بود، به طوری که دولت شوروی نویسندگان همکارش را مجبور کرد بلافاصله او را محکوم کنند و روزنامههایی که پاسترناک را «علف هرز ادبی» خطاب میکردند اجازه انتشار میدادند. به پاسترناک گفته شد که اگر برای دریافت جایزه به اسلو برود، هرگز اجازه بازگشت به اتحاد جماهیر شوروی را نخواهد داشت، بنابراین او تلگرام دیگری نوشت تا جایزه را رد کند.
تلگرام دوم پاسترناک و رد جایزه
یوگنی پاسترناک بعد از آن تلگراف دوم درباره نویسنده نوشت: «وقتی آن شب پدرم را دیدم نتوانستم او را بشناسم». چهره رنگپریده و بیروح، چشمان دردناک خسته، و فقط همین را گفت: «حالا دیگر چیزی مهم نیست، من جایزه را رد کردم».
پاسترناک کمتر از دو سال بعد درگذشت و هرگز نتوانست جایزه نوبل خود را دریافت کند. در سال 1988 بود که سرانجام «دکتر ژیواگو» در اتحاد جماهیر شوروی منتشر شد و سال بعد، یوگنی اجازه یافت به اسلو برود و جایزه رد شدهی پدرش را پس بگیرد.
یوگنی در آن روز به حضار گفت: «این پایانی شایسته برای یک تراژدی است […] و من بسیار خوشحالم».
نویسنده مقاله: بن پانکو